قسمت پنجم :آشنایی و شروع دوستیمون
ادامه از قسمت چهارم ...
پیرو پیامی که براش فرستاده بودم، و در پست قبلی مفصل توضیح دادم اومدم سایت و دیدم که پیام داده به این شرح
سلام امیر جان شمارتو بزار تماس میگیرم
شماره گذاشتم همان روز یا فردای اون روز، تماس گرفت،کمی با هم صحبت کردیم و گفت که خونه ی اقوامم هستم و یک یا دو هفته ی دیگه برمیگردم .من هم زیاد تو این مدت تماس نگرفتم ،گفتم شاید شرایط نداره برای صحبت کردن .
چند بار تلفنی با هم صحبت کردیم .مسیج میدادم مسیج میداد، تو این مدتی که نبود. توی سایت هم، برام پیام میداد و متن زیر یکی از این پیامهاست که برام فرستاد ه بود
خوشحالم که در جاده ی خاطره های من ،شما هم با مهربانی قدم گذاشته ای و امیدوارم
ذره ای از عطر بهشتی عشق را در تار و پود صفحه ی دلم حس کنی و
رد پای احساس را در صفحه ی خاطره ها دنبال
من ،هیچ ادعایی ندارم ،نه اولینم ،.... نه آخرین ام ،نه بهترین ....نه قشنگترین ام ،تنها شعار من اینست :که
تلاش میکنم هر روز به روز باشیم ،تنها برای زنده نگه داشتن دل شکسته ام
بعد از حدود دوهفته برگشت و قرار شد که همدیگرو ببینیم یه روز زنگ زد
گفت :بیا میخوام ببینمت
رفتم و همدیگرو دیدیم از همون اول ازش خوشم اومد ،مهربون و دوست داشتنی اما این دیدار زیاد طول نکشید، تا همو دیدیم و احوال پرسی کردیم گفت من باید برم .خیلی مضطرب و نگران بود
من هم گفتم اشکالی نداره هر طور که شما راحت باشین .به نظرش و خواستش احترام گذاشتم و پیش خودم گفتم که حتما دلیلی داره .اما این موضوع برام عجیب بود و موقع خداحافظی ازش پرسیدم ؟
بازم همدیگرو میبینیم ؟ در جواب گفت بله حتما خدا حافظی کرد و رفت من هم اومدم و تا چند ساعتی باهاش تماس نگرفتم
و بعد باهاش تماس گرفتم و با هم صحبت کردیم ،گفت منتظر تماست بودم .در اولین صحبتی که داشتیم هر سوالی که داشت پرسید و با صداقت جوابشو دادمو و هیچ مطلبی رو ازش پنهان نکردم
و از فردای اون روز تا دو سه روز جواب تلفنم رو نداد و پیام هم دادم جواب نداد . پیام دادم و گفتم اگر به هر دلیلی دوست نداری جواب بدی، باشه بهم بگو که دیگه مزاحمت نشم
هر دلیلی که داشته باشی میپذیرم و به نظرت احترام میزارم مثل همون اولین باری که بهت پیام دادمو گفتی: من دنبال دوستی نیستم و من هم دیگه بهت پیام ندادم بجز اینکه برات آرزوی موفقیت و خوشبختی داشته باشم و ازت خداحافظی کردم
بهش گفتم که من پیشنهاد یه دوستی ساده رو بهت دادم اونم بدلیل پیامهایی که برام فرستاده بود و اگر خاطرتون باشه در پست قبلی به طور مفصل توضیح دادم که چه پیامی بهش دادم ،در جواب عاشقانه ها و گلایه ها !گذشت و اومدم سایت ، دیدم که پیغام داده
سلام امیر جان ،ممنونم که اومدی و با اومدنت حالمو خوب کردی امیر جان ممنونم که اومدی و موندی ،تو این دو سه روزی که جواب ندادم و تو باز هم موندی خوشحالم که موندی
و بعد ها بهم گفت که تو خیلی خوبی هر کسی دیگه جای تو بود همون اول که من اون برخورد و داشتم ،دیگه بهم زنگ نمیزد و باهام قهر میکرد
بعد از این جریان رابطمون خوب بود، تلفنی با هم صحبت میکردیمو همه چی عادی بود
و این داستان ادامه دارد
شنبه 5 مرداد 1392 - 6:52:18 PM