×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

وبلاگ من، قصه ی یه عشقه

بمان و در حق دلم عاشقی کن

× این وبلاگ، حکایت یه عشقه و عاشقانه هایی که او برایم نوشت و سرانجام این عشق و درد دلهایی که خواهم نوشت . دوست دارم بخوانیدو و قضاوت کنید و شاید یاد آوری خاطرات نه چندان دوری که فراموش کرده ای
×

آدرس وبلاگ من

deldar55.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/deldar55

قسمت بیست و پنجم

هر چی بود تموم شد یه پایان تلخ و دور از انتظار ،همش یه بازی بود و هیچ عشقی در کار نبود همه ی اون عاشقانه ها دروغ بود ،همه چیز دروغ بود ،یه بازی ناجوانمردانه از زنی که به قول خودش زخم خورده بود ،و حالا با اینکارا میخواست انتقام بگیره ،انتقام از کی ؟ یکی دیگه دلت رو سوزونده ،اونوقت انتقامش رو از من میگیری؟؟

انگار این بازی موروثی شده تو این خانواده ،برای صحت این گفته دلیل دارم و مفصل توضیح خواهم داد

اما خواهرا

1 _پائیز حدودا 46 ساله ساکن استرالیا

2_لیلیان حدودا 33 ساله ساکن دبی 

3_ تینا 25 ساله ساکن کانادا

بعد از یه مدت که از آشنائیم با انتظار میگذشت ،یه روز برگشت بهم گفت چرا به خواهرام پیغام نمیدی ؟ اونها رو بیار تو لیست دوستانت و بهشون پیغام بده ،بهش گفتم انتظار من یکمی خجالتی ام ، در جواب گفت خیالت راحت ... خانوادم به انتخاب من احترام میزارن !!!!!!! که البته این مطلب رو در قسمت های قبلی عنوان کرده بودم

لیلان خانوم مهربان و با شخصیتی به نظر میرسید و قطعا همینطور بوده و هست گاهی وقتا پیغام میدادم و از احوال هم با خبر بودیم ،در مورد ایشون هیچ مطلبی از کسی تا بحال نشنیدم و کسی هم تو سایت از ایشون ناراحت نیست

اما پاییز ،پاییز به سختی فارسی صحبت میکرد و خیلی لهجه داشت حتی تو نگارش کلمات و جملاتش میشد اینو تشخیص داد ،انتظار که استاد سخن و سخنوری و نوشتن بود و البته استاد کپی کردن چون یه شعر از قیصر امین پور رو بخودش نسبت داده بود و بسیاری دیگه از نوشته هاش رو کپی میکرد ،ناگفته نماند که خودش هم بعضی وقتا مطلبی مینوشت و طبع شعری داشت ،

قبل از اینکه خواهرا از سایت برن یه روز دیدم، که عکس یه آقایی، تو پروفایل پائیزه !!! پرسیدم انتظار این آقا کیه و چرا عکسش تو پروفایل پاییزه ؟ در جواب گفت دوست پاییز بوده و از اونجایی که پائیز رمز پروفایلش رو به دوستش داده بود این آقا سوئ استفاده کرده و عکسش  رو گذاشته و پروفایل پاییز رو صاحب شده

به من هم گفت برو ازقول من بهش بگو که چنین و چنان ،از اونجایی که انتظار رو برده بود تو لیست سیاهو انتظار خودش نمیتونست پیغام یا کارتی به این آقا بفرسته ،من هم اینکارو نکردم وقتی من هیچ شناختی از طرف مقابل ندارم برم چی بهش بگم ؟؟ بهش فحش بدم ؟ که دل انتظار خنک بشه ؟ این اصلا تو مرام من نیست شاید اگر میگفت برو باهاش صحبت کن تا مشکل حل بشه اینکارو میکردم .یکی دو هفته ای گذش و اون اقا عکسش رو از پروفایل برداشت و پروفایل پاییز رو پس داد

بعد از این ماجرا دختر خانوم جوانی با این پروفایل میامد تو سایت بنام فاطیما که انتظار میگت بچه خواهرمه و خاله خطابش میکرد ،یعنی دختر پاییز !!!!!!!

دو سه هفته ای گذشت و دیدم که یه اقایی اومده تو لیست دوستان پاییز ،پرسیدم انتظار ایشون کی هستن ،گفت دوست جدید پاییز

برام جالب بود که خانوم پاییز بلافاصله بعد از اینکه با اون آقای قبلی دعواشون شده بود دوست جدید گرفته ،فرصت نشد با دوست جدید خانوم پاییز آشنا بشم چون یکی دو هفته بعد همه خواهرا پروفایلا رو بستن و فقط موند انتظار و من هم پروفایلم رو حذف دادم !!!!! چون انتظار ازم خواسته بود،و گفته بود ، که میان و تو رو هم پیدا میکنن و حک میکنن و چنین و چنان

اما تینا خواهری که کانادا زندگی میکرد ،یه روز به تینا پیغام دادم یکی دو هفته از ورودش به سایت و ثبت شدن عضویت دائمیش میگذشت ،به این عنوان که تینا جان خواهر گلم حواست باشه اینجا خیلی ها بدنبال رسیدن به موقعیت و اهداف خودشون هستن تا دوستی و عشق ،و از اونجایی که خارج از کشور زندگی میکنی خیلی ها بدنبال این موقعیت هستن که بخوان باهات دوست بشن واسه اومدن به اونجا و گرفتن اقامت ،

در جواب گفت که نه !من اینجا بدنبال دوستی نیستم و فقط اومدم تا با خواهرام در ارتباط باشم !!!!

قبلا گفته بودم که قسمت بسیت و پنجم قسمت پایانی داستان خواهد بود اما اینطور نیست اگر بخوام مفصل جریانات رو توضیح بدم شاید سه تا چهار  قسمت دیگه ادامه داشته باشه اما سعی میکنم خلاصه کنم ،باور کنید اینقدر یاد آوری این خاطرات برام سخت و دشواره که موقع نگارش وقتی مطلب طولانی میشه کلافه میشم

یکشنبه 13 بهمن 1392 - 12:33:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 29 اسفند 1392   6:08:17 AM

سلام  دوست عزیز

امیدوارم هر جا هستین سلامت باشید. و سال جدید سالی پر از آرامش  برایتون باشه.

با آرزوی بهترینها برای شما. سال نو مبارک

http://bahanezendegi.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 24 بهمن 1392   7:00:51 AM

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 16 بهمن 1392   10:54:06 PM

عاشقان من سست پیمان نیستم       ترک کردم گر که یار خویش را

دوستان یک لحظه از من بشنوید     تا بگویم حال زار خویش را

روزگازی بهر یاری بی وفا           صرف کردم روزگار خویش را

خوب چون در عاشقی کارم بساخت   رفت و آخر کرد کار خویش را

رفت و پیدا کرد یار دیگری            برد از خاطر قرار خویش را

من نکردم ترک زین سنگین دلی       دلبر ناسازگار خویش را

بلکه چون او دیگری را داشت دوست  سخت دیدم کار و بار خویش را

دیدم از این پس بباید در جهان           دوست دارم یارِ یار خویش را

چون نمی گنجد در یک دل دو مهر      ترک کردم پس نگار خویش را

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 16 بهمن 1392   10:40:18 PM

آمار وبلاگ

29405 بازدید

16 بازدید امروز

108 بازدید دیروز

163 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements