×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

وبلاگ من، قصه ی یه عشقه

بمان و در حق دلم عاشقی کن

× این وبلاگ، حکایت یه عشقه و عاشقانه هایی که او برایم نوشت و سرانجام این عشق و درد دلهایی که خواهم نوشت . دوست دارم بخوانیدو و قضاوت کنید و شاید یاد آوری خاطرات نه چندان دوری که فراموش کرده ای
×

آدرس وبلاگ من

deldar55.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/deldar55

قسمت یازدهم و عاشقانه دها

میخوام بپردازم به عاشقانه ها در این قسمت و قسمت دوازده و سیزدهم و بعد فصل جدید وقسمت چهاردهم که شروع نامهربونیاست، به نیمه های قصه رسیدیم

عاشقانه 11

دلتنگ که میشوم ،پریشانت که میشوم

دفترم را ورق میزنم

که لابلای تک تک واژه هایش تو را نوشته ام

دلتنگ تر میشوم

پریشانتر میشوم

ویرانتر میشوم

عاشقانه ی 12

حوصله ی خواندن ندارم

حوصله نوشتن هم ندارم

این همه دلتنگی

نه با نوشتن کم میشود ،...نه خواندن

دلم فقط ...لمس آغوشت را میخواهد

فقط همین

عاشقانه ی 13

کلا فه و بی قرارم ،خبری از گذر زمان ندارم

اینک روز است یا شب ،این را هم نمیدانم

خواستم تو را فراموش کنم ،فراموشی را فراموش کردم

خواستم اشک نریزم ،یک عالمه بغض در گلویم ،را جمع کردم

کلافه و بیقرارم ،مثل اینست که دیگر هیچ امیدی ندارم

کاش لحظه ای که گفتی عاشقم هستی ،معنای عشق را نمی دانستم

همه جا مثل قلبم دلگیر است

همه جا مثل چشمانم خیس است

همه جا مثل غروبها مثل پائیز و

مثل این روز ها دلگیر است ....

همیشه میگفتم بیخیال ،اما اینبار بی خیالی گفت: بی خیال

 

درد دل،و ناگفته های دلم

گفتی که کلافه و بی قراری ،اما نه بیقرار، به اندازه ی من. گفتی خبری از گذر زمان نداری ،اما نه مثل من که روزها و هفته ها و ماهها رو گم کردم در نبودنت ،من بودم در کنارت، همیشه مهربون ...همیشه عاشق ....،اما باز هم کلافه و بی قرار بودی و من همیشه دلداریت دادم  

،اما تو از کلافگی و بی قراری های من، خبر نداشتی....  زمانی که، نامهربونیات شروع شد

گفتی همه جا مثل چشمانم خیس است، اما هیچوقت ،از چشمای  خیس من خبر نداشتی.گفتی عشق و  در جواب گفتم :دیوونتم ،تنهات نمیزارم و تا پای جان دوستت دارم، گفتم: همه زندگیمی

،گفتم..... دنیای بدون تو رو نمیخوام ،گفتم: تنها در یک صورت جدایی از توبرام آسونه، و اون اینه که، یک جام زهر از دستان تو بنوشم و سرم روی شونه هات باشه و آروم آروم جون بدم و آخرین تصویری که میبینم صورت ماه تو باشه .

گفتم یا نگفتم ؟ گفتم که مرگ برام، از جداییه، از تو، شیرین تره ،عاشقانه نوشتی و نوشتی و نوشتی، غصه دار بودی  و من همیشه دلداریت دادم همیشه غمخوارت بودم همیشه

یه روز بهش گفتم انتظار چیه ؟چرا انتظار ؟

انتظار چه کسی ؟انتظار چی ؟

گفت: انتظار شاید یه عشق باشه انتظار شاید یه شخص باشه

 یه مشکلاتی پیش اومد براش، و من هر کاری  که میتونستم انجام دادم برگشت بهم گفت : با داشتن مردی مثل تو ،کمی احساس آرامش میکنم

وقتی در کنارت هستم ، احساس آرامش میکنم، تو آرامبخشی؟

ودر  ادامه این موضوع این پیام رو برام فرستاد

14 عاشقانه

تو همان نیمه ی گم شده ی من هستی که مدتها به انتظار آمد نش،نشسته بودم ،تو همان انتظاری که در نهایت به آن رسیدم

 درد دل و ناگفته های دلم

 تو هم ،همان انتظار من بودی. فرشته ای که همیشه تو رویاهام به دنبالش میگشتم ،و از خدا میخواستمش .

همیشه غمی بزرگ روی دلم سنگینی میکرد ،عشق و فرشته ی مهربونی که نداشتنش روحم رو آزار میداد

،با اومدنت دنیای من عوض شد ،درد کشیده بودی رنج کشیده و دلشکسته ،میخواستم مرحمی باشم واسه دل شکستت ،

دیوانه ترین د ل عاشق، تو سینه ی  من بود

که برای تو می تپید

 چه عاشقانه و بی ریا دوستت میداشتم ،انتظار

و این داستان ادامه دارد

دوستان گلم عذر خواهی میکنم من خیلی وارد نیستم به وبلاگ نویسی از همتون عذر خواهی میکنم

سه شنبه 22 مرداد 1392 - 1:51:17 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://teba-sonati.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 25 مرداد 1392   6:06:07 PM

http://maryam2012.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 22 مرداد 1392   3:07:37 PM

نوشته هاتون رو دنبال می کنم و گرچه بی سرانجام ولی هر بار آرزو می کنم آخر قصه پایان خوشی باشه مستحق این احساس!!!!

آمار وبلاگ

29394 بازدید

5 بازدید امروز

108 بازدید دیروز

152 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements